فال حافظ
قالب های نازترین
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عربی راهنمایی
و آدرس
arabi2014.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
دوستان سلام
در فایل زیر نحوه کار با برنامه توتال ویدئو کانورتر آموزش داده شده است. لطفا بر روی لینک زیر کلیک کنید.
آموزش تبدیل فرمت با برنامه توتال ویدئو
به اطلاع کلیه دانشجویان می رساند که آزمون کتبی و عملی درس کاربرد نرم افزار در جلسه آخر برگزار می شود. خواهشمندیم جهت کسب نمره خوب از مطالعه دریغ نفرمایید.
سلام بر معلمین عزیز
نمی دونم از معلمی راضی هستید یانه؟ دست تقدیر شما را به این کار آورده یا نه
علاقه تون به کار تدریس زیاد یا نه؟
روز معلم هم نزدیکه
من که از معلمی لذت می برم. مخصوصا وقتی که
خوب درس می دم و احساس می کنم از تدریسم یاد گرفته اند.
به هر جهت خودمون به خودمون این روز رو تبریک می گیم و از کسی هم انتظاری نداریم
اگه خاطره ای در این مورد دارید برام بنویسید یا ایمیل کنید.
همانطور که می دانید زبانها موجوداتی زنده به حساب می آیند و سکون در آنها راه ندارد. به ویژه امروزه که ملتها و افراد از زبانهای مختلف با هم در ارتباطند. نتیجه این ارتباطات وارد شدن لغات و اصطلاحات مختلف از یک زبان به زبان دیگر است.
1. |
Cage |
كجه |
قفس |
2. |
Canal |
كانال |
آبراهه |
3. |
Cancel |
كنسل |
به هم خوردن |
4. |
chart |
چارت |
نمودار |
5. |
Charter |
چارتر |
دربست (اجاره اي) |
6. |
Check |
چك (كردن) |
بررسی کردن |
7. |
Clip |
كليپ |
تکه فیلم |
8. |
Coffee shop |
كافي شاپ |
قهوهسَرا |
9. |
Commission |
کمیسیون |
|
10. |
Commando |
كماندو |
تکاور |
اتراق یا اوتیراخ از ریشه کلمه اوتیرماخ به معنی نشستن
آچار(بازکننده) از ریشه کلمه آچماخ به معنی باز کردن
اردو برگرفته از کلمه یورد به معنی منزل گاه
باتلاق یا باتلاخ(محل فرو رفتن) از ریشه کلمه باتماخ به معنی فرو رفتن
بشقاب یا بشگاب که از دو کلمه بش + گاب تشکیل شده به معنی ظرف خالی
سال 67 بود كه كلاس اول دبيرستان بچه هاي كلاس هر يك براي طرح كاد روزهاي چهارشنبه در جايي مشغول به كار مي شدند. من پيش يكي از همسايه هايمان به نام عباس آقا كه تعمير راديو و تلويزيون داشت مي رفتم. يادم هست كه يكي از همكلاسي هايم كه وضع مالي خوبي داشت براي طرح كاد به تهران مي رفت و مجتمع فني تهران ثبت نام كرده بود و هزينه نسبت قابل توجهي براي كلاس داده بود. يادمه اون موقع حرف از كومودور 64 بود و تازه 4 سال بعد زماني كه ديپلم گرفتم اولين سري كامپيوتر هاي شخصي به نام 80286 تازه به بازار آمده بود و قيمتي حدود يك ميليون و پانصد هزار تومان داشت كه حدود قيمت يك خانه بود. پس حدود 8 سال طول كشيد تا من به سراغ كامپيوتر بروم
سال 75 بود که در یک مدرسه راهنمایی ریاضی تدریس می کردم. دانش آموز افغانی داشتم که ضمن اینکه درسش خوب بود بازیگوش هم بود. کمی سر کلاس اذیت می کرد. برای تنبهیش ابتدا باهاش قهر کردم. پس از چند جلسه نشان داد که آروم شده منم از سر دوستی باهاش وارد شدم
کنارش نشستم و از کار و بارش سئوال کردم. گفت که پیش پسر عموش تایپ کار می کنه و من که در جستجوی یادگیری کامپیوتر بودم به منزلشون که نزدیک مدرسه بود رفتم تا ببینم چطوری کار می کنه. اما بنده خدا نتونست چیزی یاد بده
خودم بعد به این فکر افتادم که این چه کاریه؟؟؟؟؟؟
این شد که رفتم کلاس و در آموزشگاه ییوند ثبت نام کردم و فقط سیستم عامل داس رو با تدریس آقای شبستری پشت سر گذاشتم و بقیه اش رو با کار و سئوال و جواب و کتاب کار کردم
بعد از اون دیگه تقریبا در هیچ کلاسی موفق نشدم که شرکت کنم ولی سعی کردم روزی یک مطلب از هر کسی یاد بگیریم. کتابهای کامپیوتر و جزوات آموزشی و همچنین استفاده از راهنمایی برنامه ها خیلی کمک کرد. توصیه می کنم پیغام های انگلیسی را با دقت بخوانید و بدون توجه از آنها رد نشوید. با دانستن چند کلمه انگلیسی مهم می توانید مفهوم جلمه را دریابید.
دوستم میگفت: توی سنگاپور یه روز پاییزی از یه دست فروش یه چتر
میخره 4 دلار
میگفت: فرداش كه بارونی هم بوده از همونجا رد میشده یارو چترارو
میفروخته یه دلار
میگفت: بهش گفتم دیوونه ای؟ امروز كه همه نیاز دارن. گرونتر چرا
نمیدی؟
یارو بهش گفته: اهل كجایی؟ خجالت بكش!
مادر و پدر دوستم از مکه اومده بودن ، دوستم هم جوگیر میشه کار
کنه. بعد از رفتن مهمونای غریبه میره تو آشپزخونه می بینه چند تا بطری آب هست ، در
راستای مرتب سازی آشپزخونه آبِ بطری هارو خالی می کنه و همه رو میزاره یه گوشه که
بده با آشغالا ببرن بیرون...
خلاصه میاد میشینه پیش مامان و بابا و اونایی که
هنوز مونده بودن خوب که به حرفاشون گوش می کنه میبینه دارن از آب زمزم و خواصشو این
چیزا صحبت می کنن و مامانش می گفته دیگه نذاشتن بیشتر آب زمزم بیاریم ، به هر کس یه
کم میرسه....
تازه می فهمه چه گندی زده... زود بر می گرده تو آشپزخونه و بطری
هارو از آب پر می کنه و میزاره سر جاشون ، دوستم می گفت : باید بودی موقع خوردن آب
میدیدی فامیلامونو....همه از آب لوله کشی شفا می خواستن.. !!!
به سوتي هاي كه داده اند توجه كنيد. شايد شما هم در ابتداي كار يه همچين گاف هايي هم داده باشيد. اگه دوست داشتيد برام بنويسيد.
تو شرکت مايکر سافت يه قسمتي وجود داره به اسم عيب يابي تلفني و مشاوره ، هر کسي مشکلي داشته باشه راجع به کامپيوتر و برنامه هاي کامپيوتري به اين مرکز زنگ ميزنه و از اون ها راهنمايي ميخواد.
فرض رو
بر اين ميزاريم که هر کسي که با کامپيوترکار ميکنه از يه دانش ابتدايي نسبت به اين
دستگاه برخورداره..اونم تو انگليس...
چند تا از مکالمات و مشاوره
هاي تلفني اين مرکز رو بخونين ...
مطالبي که مي خونيد مکالمات تلفني واقعي ضبط شده در مرکز خدمات مشاوره مايکروسافت در انگلستان هست
مشتری شماره 1
مرکز
: چه نوع کامپيوتري داريد؟
مشتري : يک کامپيوتر سفيد...
مشتری شماره 2
مشتري
: سلام، من "مري" هستم. نمي تونم ديسکتم رو دربيارم
مرکز : سعي کردين دکمه رو فشار بدين؟
مشتري : آره، ولي اون واقعاً گير کرده
مرکز : اين خوب نيست، من يک يادداشت آماده مي
کنم...
مشتري : نه ... صبر کن ... من هنوز نذاشتمش تو
درايو ... هنوز روي ميزمه .. ببخشيد
1) اولين باري كه با كامپيوتر آشنا شديد چه زماني بود؟ در چه موقعيتي؟
2) اولين احساس خوبي كه در يادگيري كامپيوتر داشتيد چه زماني بود؟
3) اولين باري كه فكر كرديد كه نمي توانيد به يادگيري كامپيوتر ادامه دهيد؟
4)مشوق شما در يادگيري كامپيوتر چه كسي بود؟
5) يكي از خاطرات تلخ در ناتواني كار با كامپيوتر
6) در يك جمله احساس خود را نسبت به كامپيوتر بيان كنيد.
7) در حال حاضر چه استفاده از كامپيوتر مي كنيد.
8) نياز به يادگيري چه برنامه هايي داريد.
9) احساس خود را از شركت در كلاسهاي كامپيوتر بنويسيد.
10) فكر مي كنيد در يك ساعت چقدر مي توانيد كه به كسي كه از كامپيوتر چيزي نمي داند؛ مطلب ياد بدهيد؟
11) سختي ها و مشكلات كار با رايانه چيست؟